جدول جو
جدول جو

معنی خوش اقبال - جستجوی لغت در جدول جو

خوش اقبال
خوش شانس، دارای شانس موافق در جریان امور، خوش طالع
تصویری از خوش اقبال
تصویر خوش اقبال
فرهنگ فارسی عمید
خوش اقبال
(خوَشْ / خُشْ اِ)
سعید. خوشبخت. خوش طالع. خوش نقش. نیک اختر
لغت نامه دهخدا
خوش اقبال
نیکبخت نیکبخت خوشبخت مقابل بداقبال بدبخت
تصویری از خوش اقبال
تصویر خوش اقبال
فرهنگ لغت هوشیار
خوش اقبال
پیشانی سفید، خوش طالع، خوشبخت، خوش شانس، سعید، نیک اختر، بلنداختر، نیک بخت
متضاد: بدشانس، پیشانی سیاه، بداختر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ اِ)
خوش طالعی. خوش اختری. سعادت
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ/ خُشْ اِ تِ)
آنکه خوب استقبال از غریب کند. آنکه غریب و تازه وارد را نکو دارد و خوش تهنیت دهد. که با روی باز پذیرۀ مهمان یا وارد شود: فلانی خوش استقبال و بدبدرقه است، یعنی مهمان را بخوبی و روی خوش می پذیرد ولی به ترش رویی و تلخی روانه می کند
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ)
خوش سخن. خوش کلام. خوشگو
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش اقبالی
تصویر خوش اقبالی
نیکبختی نیکبختی خوشبختی مقابل بد اقبالی بدبختی
فرهنگ لغت هوشیار